سردرد
دیروز بعداز ظهر شما خوابیدی و من هم یه کم رو تخت دراز کشیدم و با گوشیم ور رفتم. دلم میخواست یه کم بخوابم ولی خوابم نبرد . گفتم بی خیال .پاشدم و اومدم یه کم وبگردی. میخواستم یه پست بنویسم که حس کردم سرم داره درد می گیره. پیش خودم گفتم وای امروز از اون روزاست که من سرم میخواد درد بگیره اخه من سابقه سردرد های میگرنی دارم. چشمتون روز بد نبینه سردرده داشت بدتر و بدتر می شد انگار لشکر دشمن از چند نقطه به سرم حمله کرده بود . کامپیوتر را خاموش کردم. رفتم کتری را گذاشتم تا یه چایی درست کنم .اومدم نشستم و سرمو گرفتم .همون لحظه شما هم بیدار شدی و اومدی گفتی ما...
نویسنده :
مامان
11:16