حسینحسین، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه سن داره

پسر مهربون من...

شروع مهدکودک

1390/7/3 15:06
نویسنده : مامان
848 بازدید
اشتراک گذاری

             گلم

                                         

سلام سلامزیبا

دنیای زیبا    امروز حسین جونم به مهد کودک رفت.زیبا

پسرم امروز صبح ساعت 6:45 دقیقه خودش از خواب بیدار شد ...تعجب کردم اخه هرروز تا ساعت 9 صبح می خوابید.اما امروز اینقدر زود خودش بیدارشد....صبحانشو خورد و لباس مهدشو پوشید .دلم به شدت شور میزد...اضطراب داشتم ولی خوب جلوی حسین سعی میکردم مخفیش کنم.خودش خوشحال بود و همین منو ارامش میداد.موقع رفتن از زیر قران ردش کردم ..بهش گفتم بسم ا...بگه. ساعت 20 دقیقه به 8 از خونه اومدیم بیرون به خیال اینکه 10 دقیقه بعدش تو مهد باشیم غافل از اینکه ترافیک وحشتناک باعث شد مسیر 10 دقیقه ای باماشین به مسیری تقریبا 1 ساعته تبدیل بشه.بالاخره ساعت 8:30 دقیقه رسیدیم مهد...دم در شلوغ بود و همه مامان باباها با بچه هاشون ایستاده بودن...دو نفر هم دم در لباس خرگوش و ببر پوشیده بودن و با بچه ها دست میدادن و بهشون شکلات تعارف می کردن.حسین هم خیلی خوشش اومده بود.با هم رفتیم تو مهد ...اونجا هم شلوغ بود ...بعضی بچه ها گریه میکردن و ماماناشونو بغل کرده بودن و ازشون جدا نمیشدن.خانوم صادقی مدیر مهد اومد جلو و دست حسینو گرفت و بردش و منم خدافظی کردم و اومدم بیرون ... حس عجیبی داشتم ...دلم میخواست گریه کنم...سوار ماشین شدم و اومدم خونه ...جاش خیلی خیلی خالی بود...همش تو فکر بودم خداکنه خوشش بیاد و مشکلی پیش نیاد...روز اولو گفتن ساعت 11 بیاین دنبالشون ...ساعت 11 رفتم دنبالش...وقتی اومد بیرون ازش پرسیدم خوب بود گفت بلهههههههههههه ....وای خداروشکر .قربونش برم.ز

این عکسو موقع رفتن تو حیاط ازش گرفتم...دنیای زیبا

                 حسین

عکس در مهد        

         حسین

        حسین گلم

                                                    زیبازیبازیبا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (23)

نازنین نرگس نفس مامان
3 مهر 90 15:35
به سلامتی حسین جون خوشحال و شاد رفتی مهدالهی همیشه شاد و سلامت و سرحال بری مامان جون هم دلهره نداشته باشه خوشحال بدرقه کنه
مامان نی نی گولو
3 مهر 90 19:04
سلام ناناز خاله واسه خودش مردی شده روز اول مهد کودکت رو بهت تبریک می گم
آزاده
3 مهر 90 20:30
عزيييييييييييييييييييييييييزم ايشالا هميشه موفق باشي پسر شجاع ميگم اين بچه ها خيلي ماهن ولي نميدونم ما مادرا چرا بيخود شور ميزنيم و استرس داريم من هم همن جور بودم البته هنوز هم هستم
شيرين مامان نيما
4 مهر 90 9:50
سلام عزيزم مبارکت باشه
ثمين
4 مهر 90 13:31
سلام گلم! ايشاله كه خوبي و خوش! من توي وبلاگم ايده براي سيسموني و جشن تولد و تزيين غذاي كودك دارم اگه يه سر بزنيد خوشحال ميشم. راستي! اگه دوس داريد عكس ني ني خوشكلتونو رو ديوار دنياي نفيس به يادگار نصب كنيد يه سر به اينجا بزنيد: http://2nyaienafis.niniweblog.com/pagegoodnini.php
مامان آريا
5 مهر 90 9:45
آفرين به پسر گلم كه خودش زود بيدار شده و مهد هم دوست داشته ماماني زياد نگران نباش خدارو شكر كه خوشش اومده تازه حسين جون مي تونه اگه توي مهد براش چيزي پيش بياد بهت بگه تا رسيدگي كني پس جاي نگراني نيست اميدوارم توي تمام مراحل زندگيت موفق باشي حسين كوچولوي خاله بوس بوس بوس
مامان رها
5 مهر 90 13:22
سلام عزیزم ممنون از حضورتون ،حسین جون مبارکه عزیز دلم ان شا الله دانشگاه بری عزیزم
مامان تربچه
5 مهر 90 16:04
سلااااااااااااام مبارککککککککککه ماشالا مردی شده واسه خودش
مامان نی نی گولو
5 مهر 90 18:19
مرسی سر زدید
غزاله
6 مهر 90 12:13
عزيزم اولا كه مهد رفتن حسين گلم مبارك باشه.چه لباس قشنگي پوشيده.روي ماهشو ببوس.دوما هميشه به سفر.همدانو خيلي دوست دارم مخصوصا غار علي صدرو.اون پستت در مورد تفاوت مهداي ايرانو ژاپن برام جالب بود.همينجوره كه پيشرفت ميكنن چون هواي همو دارن و همدلن.اون اتفاقم خوندم كه برا حسين جون افتاده بود خدا رو شكر كه به خير گذشته صدقه يادت نره.هر روز براش كنار بزار
مامان کيانا
6 مهر 90 12:21
سلام عزيزدل خاله...مبارک باشه ...الهي بري دانشگاه اونم تا مقطع دکترا.....
شهرزاد مامان حسین
6 مهر 90 15:54
سلام صدیق جون. الهی ایشالله براش پر از تجربه های خوب و خاطرات قشنگ باشه. عجیبه. دقیقا یاد روز اولی که حسین رو مهد گذاشتم افتادم. منم تا رسیدم خونه و جای خالی ش رو دیدم گریه کردم.
کاکل زری یا ناز پری
6 مهر 90 16:30
به به آفرین به گل پسر چه ناز افتادی تو عکسات پیش به سوی موفقیت عزیزم فکر می کردم رمزو دادم شرمنده خصوصی براتون ارسال می کنم
مامانی شیما وحدیث
6 مهر 90 22:45
سلام مامان حسین جون چه پسمل آقا ونازی . دخمل کوچیکه ی منم همس وسال حسین جون با تفاوت فکرکنم دوماه . راستش وبخواین برای مهدبردنش دودلم . نمیدونم ببرمش یانه ؟ خوشحال میشم به ماهم سری بزنید
مامان ماهان
6 مهر 90 23:46
1000000000 ماشاالله مرد بزرگی شده برای خودش چقدر لباست بهت میاد عزیزم الهی یه روز عکس دانشگاه رفتنش و بزاری
مامان فرزانه
7 مهر 90 1:06
سلام عزیزم مبارکه ایشالله عکس دومادیشم میذاری
مامان ماهان عشق ماشین
7 مهر 90 1:09
سلام حسین جون.مبارکه خاله.ایشالله فارغ التحصیلیت از بهترین دانشگاهها.دعا کن ماهان هم به مهد عادت کنه.
سمانه
7 مهر 90 2:33
سلامســـــ لام خوبیـــــــــد؟ وبلاگ قشنگــی دارید خدا کوچولوی نازتونو حفظ کنه پسرکوچولوی منم وبلاگـــی داره خوشحال میشم اگه به وبلاگش سر بزنید اگه دوست دارید وبلاگ پسر منو با نام محمدباقر کوچولو لینک کنید و بهم خبر بدید تا وبلاگ شما را هم لینک کنم منتظرتونممممممم خدانگهدار راستی من اصفهانیم شما چطور؟
سمانه مامان محمدباقر
7 مهر 90 2:34
مهدکودک رفتن پسر کوچولومون مبارککککککککککک
سمانه مامان محمدباقر
7 مهر 90 11:38
ولادت حضرت معصومه مبارکککککککک منم شما را لینک کردم
مامان ابوالفضل
7 مهر 90 12:34
سلامممممممممممممممممممممم الهی مبارکه حسین جون معلومه مردی شدی برای خودت
مامان حسنی
8 مهر 90 9:31
سلام برحسین آقای گل چقدرتواین لباس ماه شدی عزیزم الهی همیشه موفق باشی
مامان پارسا جون
10 مهر 90 11:02
مبارک باشه عزیزم ایشاا... دانشگاه رفتنت