افرینش کودک (قسمت سوم)
افرینش کودک(قسمت سوم)
خداوند به فرشتگانش گفت:
((میخواهم نامی برای زن بگذارم))
اول نامش ((م))است
انجا که ((مهربانی)) متولد میشود.
دوم نامش ((الف))
انجا که ((ایمان)) اغاز میشود.
سوم نامش ((د))
انجا که ((درد)) همراهش میشود.
چهارم نامش ((ر))
انجا که ((رنج)) شا گردش می شود.
اینک حاصل هما غوشی
مهربانی و ایمان و درد و رنج میشود
اری او را مادر می نامم و به پاس تحمل تمامی رنجهایش و سکوت صبوریهایش
بهشت را در زیر گامهایش می نهم.
به ناگه همهمه شادی فرشتگان سرریز شد!
اما لحظه ای بعد شتابان و شوقناک پرسیدند:مرد چه؟
و خداوند لحظه ای مکث کرد و گفت:
اما مرد!
اول نامش ((پ)) است
انجا که ((پاکی)) از او می اموزد.
دوم نامش ((د))
انجا که ((دوستی)) شکل میگیرد.
سوم نامش ((ر))
انجا که ((راح)) خانواده اش می شود.
اینک حاصل پاکی و دوستی و راح میشود
و کودکی به انان عنایت کردم تا بدانند:
چگونه قلبشان بیرون از بدنشان می تپد!
من پدر و مادر را افریدم تا بندگانم در معبد دل انان به ((عبادت))((عشق ودرزیدن))
و ((دوست داشتن)) نایل ایند.
بدین سان
خلقت سبز خداوند
با نام((پدر و مادر )) که تندیس عشق شدند
اغاز گردیدو نخستین خانواده خلقت بنیان نهاده شد!
و ((کودک))
پای کوچکش را بر عرصه حیات نهاد...