حسین در پارک بادی
سلام عزیز دلم
دیروز بالاخره فرصت شد که ما شما رو ببریم پارک بادی. هرچی سرسره بادی اونجا بود از کوتاه
و بلند ازش رفتی بالا و اومدی پایین و کلی کیف و حال کردی.چند دفعه به بابایی گفتم کاش میشد منم
میرفتم اخه زمون بچگی ما از این سرسره بادیها نبود.
پسرم از خوشحالی و خنده های تو من و بابایی هم شاد بودیم . وقتی شما بچه ها شاد باشین ما هم
شادیم .به نظرم هیچ چیزی تو دنیا بهتر از این نیست که ببینی بچه ات شاده و می خنده و از
زندگیش لذت میبره.
ای همه وجود من نبود تو نبود من
چند تا عکس هم از خاطره دیروز میذارم تا خاطره دیروز زیباتر و ماندگارتر بشه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی