حسینحسین، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

پسر مهربون من...

عکس های باغ گلها

1390/1/29 17:47
نویسنده : مامان
642 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسر مامان

۵ شنبه هفته پیش ساعت نه و نیم شب بعد از اینکه ما شام خوردیم

مبایل بابایی زنگ زد پشت خط دوست بابایی بود

 همون دوست باباکه همدان

زندگی می کنن و من فقط وصفشون را از بابایی شنیده بودم ولی تا حالا

ندیده بودمشون و از دوستای دوره دانشجو یی بابایی بودن

خلاصه گفتن ما تو راهیم و تا یک ساعت دیگه می رسیم خونتون.

راستش یه کم غافلگیر شدیم ولی خوب مهمون حبیب خداست.

یک ساعتی بعد رسیدن .

دوست بابایی به همراه خانمش و دختر کوچولوشون بود.

دخترشیرین زبونشون اسمش فاطمه بود و دقیقا یکسال از حسین

کوچکتر بود.

بابایی که بعد چند سال دوست قدیمیشو دیده بود خیلی خوشحال بود

و نشست و با دوستش کلی حرف زدن .

من و خانم دوست بابا هم که تازه با هم اشنا شده بودیم از هر دری با هم

حرف زدیم.

صبح جمعه هم بابایی گفت بیاین بریم با هم بگردیم .

بعد از خوردن صبحانه رفتیم باغ گلها .یه عالمه هم عکس گرفتیم.

تو این فصل خیلی خیلی باغ گلها قشنگ میشه.

اینم چند تا عکس :

عکس حسین و فاطمه:

ax

ax

ax

ax

ax

خیلی خوش گذشت.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (14)

سارا
29 فروردین 90 17:51
خسته نباشی زیزم با مهمون داری حسین جونم خیلی خوشگل کسات خاله بوسسسسسس


سلام عزیزدلم
ممنون سارا جون
سارا
29 فروردین 90 17:52
ببخشید کیبوردم مشکل داره
مامان فرشته
29 فروردین 90 19:37
سلامممممم عزیز دلمممممممم
خسته نباشی خانمی

حسین جونم خیلی عکسات قشنگن گلم


سلام عزیزم
ممنون.بوسسس
محمد گیان
31 فروردین 90 7:28
سلام خسته نباشی خاله به به چه عکسهای قشنگی مخصوصا آخریه حسین جان خودمنیویم ها خوشتیپی ماشالله


سلام خانمی
ممنون خاله.محمد جانم چطوره
سارا
31 فروردین 90 8:53
سلام عزیزم خوبی؟ گل پسر ما چطوره؟


سلام عزیزم
مرسی سارا جون.خدا رو شکر خوبه.
شیرین مامان نیما
31 فروردین 90 11:46
سلام مامان عزیز که به ما سرزدید خوشحال شدیم . پسر خوشگلتو می بویم. اگه با تبادل لینک موافقین پیام بزارین.
شیرین مامان نیما
31 فروردین 90 12:13
سلام منم لینکتون کردم.
مامان فرشته
31 فروردین 90 18:26
محمدمعین
31 فروردین 90 21:04
سلام خاله جون
ممنون از اینکه مارو فراموش نکردی و شرمنده که من نتونستم برای مطالبتون نظر بذارم ولی مطمئن باشید بیشتر مطالب وبلاگتون رو می خونم قول میدم از این به بعد ارتباطم بیشتر باشه
از طرف من حاج حسین رو ببوس
درضمن این جایی که رفتید کجاست خیلی جای قشنگیه می خواییم بریم


سلام عزیزم
ما اصفهان هستیم و باغ گلها یه جایی تو خود شهر اصفهانه.
محمدمعین
31 فروردین 90 21:07
سلام مجدد
خوبی خاله من از شما گله دارم چرا لینک منو توی وبلاگتون نذاشتی؟


سلام عزیزم
ببخشید حتما میذارم
سارا
31 فروردین 90 23:33
به به قالب جدید مبارک


مرسی سارا جون
منم هر روز یه قالب میذارم ههههههه
محمد گیان
1 اردیبهشت 90 10:26
سلام خاله اجازه هست عکسهای حسین جانو کپی کنم


سلام عزیزم
خواهش می کنم اشکالی نداره .
مامان قندعسل
1 اردیبهشت 90 13:27
الهی همیشه خوش باشی حسین جونچه عکسای خوشملی انداختی


ممنون عزیزم
چشمات قشنگ می بینه
مامان ابوالفضل
3 اردیبهشت 90 21:50
چه گل پسملی
قند عسلی


ممنون .