حسینحسین، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

پسر مهربون من...

پدر عاشقی بسوزه(یه طنز بامزه برای نی نی های ناز)

1389/11/25 19:16
نویسنده : مامان
972 بازدید
اشتراک گذاری

عکس : پدر عاشقی بسوزه

من سرم توی کار خودم بود ....


پدر عاشقی بسوزه


بعد یه روز یه نفر رو دیدم ...

پدر عاشقی بسوزه


اون این شکلی بود !

پدر عاشقی بسوزه


ما اوقات خوبی با هم داشتیم ....!
..........

من یه کادو مثل این بهش دادم!

پدر عاشقی بسوزه


وقتی اون هدیه من رو پذیرفت ، من اینجوری شدم!




پدر عاشقی بسوزه


ما تقریبا همه شب ها ، با هم گفت و گو می کردیم ....!

پدر عاشقی بسوزه


و این وضع من توی اداره بود ....!

پدر عاشقی بسوزه


وقتی همکارام من و دوستم رو دیدند، اینجوری نگاه می کردند ....!

پدر عاشقی بسوزه


و من اینجوری بهشون جواب می دادم .....!

پدر عاشقی بسوزه


اما روز والنتاین ، اون یک گل رز مثل این داد به یه نفر دیگه..!

پدر عاشقی بسوزه


و من اینجوری بودم ....!


پدر عاشقی بسوزه


بعدش اینجوری شدم ....!

پدر عاشقی بسوزه


احساس من اینجوری بود ....!

پدر عاشقی بسوزه


بعد اینجوری شدم …!

پدر عاشقی بسوزه


بله .. آخرش به این حال و روز افتادم …!

پدر عاشقی بسوزه


پدر عاشقی بسوزه !

پدر عاشقی بسوزه


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

بابای نسی
25 بهمن 89 23:50
سلام.
واقعا جالب و بامزه بود.حسابی خندیدم.
واقعا ممنون....




راستش خودم هم وقتی دیدم حسابی خندیدم.
ایلقار
31 فروردین 90 10:47
وبلاگ جالبی دارین خیلی بامزست بسوزه پدر عاشقی بسوزههههههههههه
مريم
17 خرداد 90 9:08
خيلي هنر مندي