وقتی به دنیا امد...
وقتی حسین به دنیا اومد یک ساعت بعدش اوردنش پیش من.لحظه هیجان انگیزی بود .یادمه مامانم قربون صدقش میرفت.صورتش سرخ بودوورم داشت.از اینکه سالم بود خدا رو شکر کردم.گفتن باید شیرش بدی.حالم اصلا خوب نبود به زور از جام پا شدم و خواستم شیرش بدم ولی نمیخورد خلاصه با زحمت پرستار بالاخره شیر خورد.بعد هم اقا کوچولو با باباش رفت تا ختنه بشه.کلی هم گریه کرد.این هم از اولین روز زندگی پسر مهربون من...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی