حسین در پارک بادی
سلام عزیز دلم دیروز بالاخره فرصت شد که ما شما رو ببریم پارک بادی. هرچی سرسره بادی اونجا بود از کوتاه و بلند ازش رفتی بالا و اومدی پایین و کلی کیف و حال کردی.چند دفعه به بابایی گفتم کاش میشد منم میرفتم اخه زمون بچگی ما از این سرسره بادیها نبود. پسرم از خوشحالی و خنده های تو من و بابایی هم شاد بودیم . وقتی شما بچه ها شاد باشین ما هم شادیم .به نظرم هیچ چیزی تو دنیا بهتر از این نیست که ببینی بچه ات شاده و می خنده و از زندگیش لذت میبره. ای همه وجود من نبود تو نبود من چند تا عکس هم از خاطره دیروز میذارم تا خاطره دیروز زیباتر و ماندگارتر بشه. ...
نویسنده :
مامان
16:42